دل من آشوب است ؛
وقتی یکباره تو را می بینم.!
همه ی قافیه ها اسم تو را می دانند ؛
در پریشان حالی ،
دستِ مرا می خوانند.!
تو بیا تا نفسم تنگ نباشد هرگز.
تا که در تنهایی ؛
مست و پریشان نشوم.!
همه شب گریه کنان تا دمِ صبح ؛
زیر آوارِ پریشانیِ خود ،
لِه نشوم.!
من تو را می خواهم
تا به این قلب پُر از فریادم ؛
یک دلِ سیر رهایی بدهم.
تو فقط با من و دَر یاد و دلم باش ،
همین.!
Nel mio cuore c'è un tumulto.
Quando ti vedrò all’improvviso
tutte le rime sapranno il tuo nome.
Nell'inquietudine riescono a leggere la mia mano.
Tu verrai con me perché il mio respiro non sia affannato.
Perche nella solitudine non diventi ubriaco e afflitto.
Perché non sia schiacciato” tutte le notti piangendo fino all’alba sotto la mia afflizione.
Ho bisogno di te finche darò la libertà al mio cuore di gridare.
Tu soltanto sarai con me e il mio ricordo e il mio cuore.
Cosi
زمان گذشته استمراری:
خبری منفی:
برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل میافزاییم:
mi / mı / mu / mü + yor + du + m
mi / mı / mu / mü + yor + du + n
mi / mı / mu / mü + yor + du
mi / mı / mu / mü + yor + du + k
mi / mı / mu / mü + yor + du + nuz
زمان گذشته استمراری:
خبری مثبت:
برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل میافزاییم:
i / ı / u / ü + yor + du + m
i / ı / u / ü + yor + du + n
i / ı / u / ü + yor + du
i / ı / u / ü + yor + du + k
i / ı / u / ü + yor + du + nuz
i / ı / u / ü + yor + lar + dı
Zero
one
공
하나 - ha na
two
둘 - dul
three
셋 - set
four
넷 - net
five
다섯 - da seot
six
여섯 - yeo seot
seven
일곱 - il gop
eight
여덟 - yeo deolp
nine
아홉 - a hop
ten
열 - yeol
eleven
열하나 - yeol ha na
twelve
열둘 - yeol dul
thirteen
열셋 - yeol set
fourteen
열넷 - yeol net
fifteen
열다섯 - yeol da seot
sixteen
열여섯 - yeor yeo seot
seventeen
열일곱 - yeor il gop
eighteen
열여덟 - yeor yeo deolp
nineteen
열아홉 - yeor a hop
twenty
스물 - seu mul
hundred
백 - baek
one thousand
만 - man
million
백만 - baek man
تلفظ فارسی اعداد ( سوت جا) به ترتیب از راست به چپ:
( کُنگ - هَنَ - تول - سِت - نِت - تَسات - یاسات - ایلگُپ - یادالپ - اَهوپ - یال - یال هَنَ - یال تول -
یال سِت - یال نِت - یال تَسات - یال یاسات - یار ایلگُپ - یار یادالپ - یار اَهوپ - سومول - بِک - مَن -
بِک مَن )
زبان در کره جنوبی
مردم این کشور یک زبان مشترک داشته و تقریباً هفتاد میلیون نفر در سرتاسر جهان به این زبان صحبت میکنند. ساختار زبان، گرامر و واژگان آن مشابه زبان ژاپنی بوده و بر حسب طبقه اجتماعی افراد جامعه به گویشهای متفاوتی صحبت میشود، اما به حدی به هم شبیه است که برای فهم آن دچار مشکل نمیشوید. مردم کره خود را یک خانواده میدانند و به یک زبان یعنی زبان کرهای صحبت میکنند. جمعیتی بالغ بر 65 میلیون نفر در کره جنوبی و مناطق اطراف آن به این زبان حرف میزنند.
کره از جمله کشورهایی است که بالاترین نرخ سوادآموزی را در جهان دارد و علت آن هم ماهیت آوایی زبان نوشتاری آنها است که در اواسط قرن پانزدهم اختراع شد تا کرهایها را صاحب زبان کند. این سیستم نوشتن آوایی منحصر به فرد، هانگول (hangul) نام دارد و برای بار اول که به آن نگاه میکنید به نظرتان از یکسری زوایای 90 درجه و دایرههای کوچک تشکیل شده، ولی یادگیری این زبان بسیار ساده است.
آداب معاشرت در کره جنوبی
کرهایها هنگام ملاقات یکدیگر، به هم تعظیم کرده و گاهی اوقات به جای آن به هم دست بدهند. اما شما برای آشناها میتوانید سر تکان داده و به زبان کرهای به آنها سلام کنید. در این کشور مرسوم است که موقع ورود به خانه و بسیاری از رستورانهای سنتی باید کفش خود را دربیاورید. در برخورد اول با یک فرد سالخورده احتمالاً از شما درباره سن، شغل و تحصیلاتتان سوال میکند، حتی شاید از شغل پدر و مادرتان هم بپرسد. شما هم چنانچه تمایلی به این مسائل نداشتید میتوانید با پاسخهای کوتاه از روی آنها بگذرید. از آنجا که مردم کره روی کف اتاق مینشینند و همانجا میخوابند پس اهمیت زیادی برای کف اتاق قائل هستند، در نتیجه به هیچ عنوان اتاق کثیف را تحمل نمیکنند و به همین دلیل غربیها را وحشیهای عقب مانده میدانند.
فرهنگ و جامعه کره جنوبی
فرهنگ معاصر کره جنوبی از فرهنگ سنتی کره که در قبایل عشایر کره ای شایع بود، توسعه یافت است. با حفظ هزاران ساله فرهنگ کره باستان و تحت تاثیر و نفوذ فرهنگ چین باستان، کره جنوبی پس از تقسیم کره در سال 1948، مسیر خود را در رشد فرهنگی دور از فرهنگ کره شمالی، ادامه داد
صنعتی شدن، شهرنشینی و گرایش به فرهنگ غربی کره جنوبی، به ویژه سئول، تغییرات زیادی در زندگی مردم کره ایجاد کرده است. تغییرات اقتصادی و شیوه زندگی منجر به تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ (و کاهش جمعیت روستایی) شده است وفرهنگ داشتن خانواده های چند نسلی را به داشتن تک خانواده شامل پدر، مادر و فرزندان تغییر داده است.
آداب غذا خوردن مردم کره جنوبی
غذا خوردن بخش مهمی از فرهنگ کره محسوب میشود و از آن برای شروع یک رابطه استفاده میکنند. هنگام غذا خوردن باید صبر کنید تا بزرگتر مجلس شروع کند. معمولاً در رستورانها میبینید که مردم با صدای بلند حرف میزنند که این خود نشانه شاد بودن و لذت آنها از غذاهای خوشمزه است. هورت کشیدن نودل هم خیلی عادی است و نشان میدهد که شما از غذای خود لذت برده و از دستپخت آشپز راضی هستید. اگر میخواهید پول هدیه بدهید آنرا در پاکت بگذارید و برای انعام دادن در رستوران هم ادب حکم میکند آن را لابلای پول تا شده بگذارید و بدون جلب توجه به گارسون بدهید. البته اگر در رستورانی علامت «انعام ممنوع» را دیدید نباید به هیچ عنوان انعام بدهید.
برای نشان دادن مالکیت چیزی یا شخصی به شخص دیگر به کار می روند . در ایتالیایی صفتهای ملکی از لحاظ نوع و تعداد باید با شی یا شخصی که مورد مالکیت هست مطابقت داشته باشد. برای مثال :
Il mio gatto
گربه ی من ( مفرد، مذکر)
La mia borsa
کیف من (مفرد ، مونث)
I miei gatti
گربه های من ( جمع ، مذکر )
Le mie borse
کیفهای من ( جمع ، مونث )
صفتهای ملکی ( برای شی یا شخص مفرد مذکر )
Il mio
Il tuo
Il suo / Il Suo
Il nostro
Il vostro
Il loro
برخی فکر میکنند که یک لهجه واحدی داریم به نام لهجه شامی که در منطقه شامات صحبت میشود. و اصرار دارند که انچه که در سوریه کنونی و لبنان و فلسطین و اردن رایج است یک لهجه است به نام لهجه شامی. در صورتی که ابدا چنین نیست و زبان گفتاری که در کشورهای نامبرده به کار میرود بسیار با یکدیگر متفاوتند. مقالاتی در زمینه لهجه های عربی نوشته شده که در آنها صراحتا اعلام میشود که حتی مثلا لهجه واحدی به نام لهجه لبنانی هم نداریم و اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم لهجه های مختلفی در لبنان وجود دارد مثل لهجه بیروتی، لهجه بقاعی و . که هرکدام با هم تفاوتهایی دارند.
(لطفا کسی نیاد بگه لهجه شامی همون لهجه لبنانیه)
(طوطی و شغال - )
Ülkenin birinde, çok akıllı bir papağan yaşardı. Büyük bir ağacın üstünde yuva kurmuştu. Ağacın kovuğunda da bir çakal, yavrularını büyütüyordu.
Çakal ara sıra ava gidince, papağanın yavruları aşağı iniyordu. Ağacın kovuğuna girip çakalın yavrularıyla oynuyorlardı. Anne papağan, bu durumdan hiç hoşnut değildi.
در کشوری، یک طوطی بسیار باهوش زندگی میکرد. او لانهای را روی یک درخت بزرگ بنا کرده بود. در داخل حفره درخت نیز یک شغال تولههای خود را بزرگ میکرد.
گاه گاهی که شغال به شکار میرفت، جوجههای طوطی پایین میآمدند. داخل حفره درخت میرفتند و با تولههای شغال بازی میکردند. طوطی مادر از این وضع اصلا راضی نبود.
زمان گذشته بعید(گذشته کامل):
خبری مثبت:
برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل میافزاییم:
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + m
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + n
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + k
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + niz / nız / nuz / nüz
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + ler / lar
مثال:
gitmek
رفته بودم
gitmiştim
رفته بودی
gitmiştin
رفته بود
gitmişti
رفته بودیم
gitmiştik
رفته بودید
gitmiştiniz
رفته بودند
gitmiştiler
چند جمله مربوط به دانشجو
Kolejdeyken dört yıl boyunca yurtta kaldım.
برای همه چهار سال کالج در خوابگاه زندگی کردم.
fizik dersi
کلاس فیزیک
Ben kütüphanede çalışıyorum.
من در کتابخانه کار میکنم.
O ünlü bir üniversiteden tam burs kazandı.
او موفق به دریافت بورسیه کامل از یک دانشگاه مشهور شد.
Ben lisedeyken okul takımı için futbol oynuyordum.
من موقع دبیرستان برای تیم مدرسه فوتبال بازی میکردم.
در این مطلب قصد دارم به معرفی سریال زیبا و پرطرفدار Arrow بپردازم و در آخر هم به دانلود زیرنویس فارسی سریال Arrow (سریال پیکان)بپردازیم سریال ارو یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر اکشن، جنایی و ماجراجویی می باشد که توسط گرگ برلانتی Greg Berlanti ، مارک گوگنهایم و اندرو کریسبرگ ساخته شده است. پخش سریال Arrow از 10 اکتبر 2012 آغاز شد و از شبکه cw به روی آنتن رفت. این سریال بر اساس یکی از شخصیت های کمیک می باشد که تشابه زیادی به رابین هود دارد.این سریال را به کسانی که علاقه به یادگیری زبان و آموزش زبان انگلیسی دارند.
داستان سریال Arrow درباره میلیاردری جوان و خوش گذران به نام الیور کوئین (با بازی استیون امل) است. الیور همراه با پدر و دوستانش به یک مسافرت دریایی میرود اما قایق آنها در یک حادثه مشکوک غرق می شود و الیور تنها بازمانده این اتفاق است. او هر طور شده خود را به جزیره ای ناشناس می رساند. رابرت که پدر الیور است، قبل از مرگش به او لیستی می دهد و اعتراف می کند که ثروت خانوادگی اش را از راه درستی بدست نیاورده است. او از الیور می خواهد تا از افراد این لیست انتقام بگیرد تا شاید روح پدرش آرامش بگیرد. الیور 5 سال در جزیره می ماند و با تمرین های فراوان خود را برای انتقام گرفتن قوی می سازد.
الیور بالاخره بعد از 5 سال به شهرش یعنی استارلینگ سیتی بازمی گردد. در حالی که هیچ کس خبر ندارد که در این 5 سال به او چه گذشته است اما تنها چیزی که مشخص است این است که او تغییر کرده و حالا توانایی های منحصر به فردی برای کنترل وضعیت و مشکلات دارد. الیور هر شب با کمانی در دست، به دنبال افراد لیست می رود تا از آنها انتقام بگیرد. او در این راه با فردی به نام جان دیگل آشنا می شود و جان در این راه به الیور کمک می کند. تکلیف لیست انتقام الیور در فصل اول مشخص می شود و در فصل دوم او به همراه دوستانش برای نجات شهر، دفتر مخفی ای را در زیرزمین خانه اش بنا می کند. در این میان فلش بک هایی به گذشته صورت می گیرد تا مشخص شود که در آن جزیره متروک چه اتفاقاتی برای الیور افتاده است…بازیگر نقش اصلی این سریال استیون امل است که بازی فوق العاده ای از خود به نمایش گذاشت. از دیگر کارهای او می توان به فیلم Teenage Mutant Ninja Turtles: Out of the Shadows محصول 2016 اشاره کرد. داستان کلی سریال پیکان بر پایه شخصیت پیکان سبز در سری کمیکهای دیسی کامیکس است. همچنین از دیگر شخصیتهای سریال ارو میتوان: اتم، قناری سیاه، روی هارپر (هر سه شخصیت در یک سریال حضور دارند) و فلش و… را نیز نام برد که گه گاهی در طول این سریال ظاهر می شوند.البته در سریال های مرتبط دیگر هم همین شخصیت حضور دارد.
هم اکنون زیرنویس تمامی فصل های سریال Arrow برای تمامی کیفیت ها قابل دانلود است و در سایت بلکس ساب قابل مشاهده و دانلود می باشد علاوه بر آن به یکی از بزرگترین آرشیو های دانلود زیرنویس سریال قرار داده شده است که همه روزه به صورت مداوم و فعال آپدیت و بروز رسانی میشود.امیدواریم تا از خواندن این مطلب لذت کافی را برده باشد و سریال ارو یکی از پربازدیدترین سریال های تلویزیونی ابر قهرمانی است.که در بین طرفداران کمیک های ابرقهرمانی محبوبیت بالا داشته و از جمله سریال هایی است که محبوب بالایی دارد و پیشنهاد می کنیم که حتما آن را تماشا کنید.
ترانه تنها ما از پوپو (Puppo)
اینم یه ترانه قدیمی و قشنگ از پوپو (Pupo) که اولین بار تو فستیوال سن رموی سال ۱۹۸۰ اجرا شد.
Su di noi ci avresti scommesso tu
su di noi mi vendi un sorriso tu
se lo vuoi cantare, sognare, sperare così.
Su di noi gli amici dicevano
no, vedrai, è tutto sbagliato.
روی ما، تو شرط بستی
روی ما، تو یه لبخند بهم فروختی
اگه میخوای اینطوری بخون، رویا پردازی کن، امیدوار باش
دوستان درباره ما حرف میزنن
نه، خواهی دید که همه اش اشتباهه.
Su di noi nemmeno una nuvola
su di noi l’amore è una favola
su di noi se tu vuoi volare
lontano dal mondo, portati dal vento
non chiedermi dove si va.
روی ما حتی یه ابر هم نیست
روی ما عشق یه افسانه است
اگه روی ما میخوای پرواز کنی،
دور از دنیا، سوار بر باد،
ازم نپرس کجا میریم.
Noi due respirando lo stesso momento
per fare l’amore qua e là.
Mi stavi vicino e non mi accorgevo
di quanto importante eri tu
adesso ci siamo, fai presto, ti amo
non perdere un attimo in più.
ما هر دو تو یه لحظه نفس میکشیم
واسه عشق بازی اینجا و اونجا.
نزدیک من بودی و متوجه نبودم
چقدر تو برام مهم بودی
حالا باهمیم، زودباش، دوستت دارم
یه لحظه رو هم تلف نکن.
.
Su di noi ancora una volta dai
su di noi se tu vuoi volare
ti porto lontano nei campi di grano
che nascono dentro di me.
Nei sogni proibiti di due innamorati
nel posto più bello che c’è.
Lontano dal mondo, portati dal vento,
respira la tua libertà
giocare un momento poi corrersi incontro
per fare l’amore qua e là.
.
روی ما هنوز یه فرصت دیگه هست
اگه روی ما میخوای پرواز کنی
به مزرعه گندمی میارمت
که درون من متولد شده
تو رویاهای ممنوعه دو عاشق،
تو بهترین جایی که هست،
دور از دنیا، سوار بر باد،
آزادیت رو تنفس کن
کمی بازی و بعد دیدن هم
واسه عشق بازی اینجا و اونجا
.
Su di noi ancora una volta dai
su di noi, di te non mi stanco mai.
Noi, solo noi, su di noi, solo noi
noi, solo noi, su di noi, solo noi.
روی ما هنوز یه فرصت دیگه هست
روی ما، هیچ وقت ازت خسته نمیشم
ما، تنها ما، روی ما، تنها ما
ما، تنها ما، روی ما، تنها ما.
ببخشید، شما اهل کجایید؟ (نام اهالی مناطق و شهرهای ایتالیا)
به کسی که اهل رمه، میگیم رمی و طبق همین قاعده به آدم اهل ونیز میگیم ونیزی یا اهل جزیره ساردنی، میگیم ساردنی. اما آیا ایتالیایی ها هم این طوری خودشونو صدا میزنن؟
ایتالیایی ها به اهل رم میگن Romano، به ونیزی میگن Veneziano و به ساردینی میگن Sardo!. خب حالا اگه علاقمندید بدونید یه آدم Partenopeo اهل کجای ایتالیاست، به خوندن ادامه بدید!
سه مثالی که براتون زدم نمونه اسم هایی بود که از روی محل زندگی افراد به اونا نسبت داده شده، اما همیشه اینطور نیست و اسم هایی هم وجود داره که هیچ ربطی به محل زندگی افراد نداره. مثلا اهالی ناحیه باسیلیکاتا (Basilicata) خودشونو il lucano معرفی میکنن! و اگه دوست دختر ایتالیاییتون خودشو una partenopea verace معرفی کرد، حدس میزنید اهل کدوم شهر باشه؟
فکر میکنم بد نباشه یه نگاهی به نواحی بیستگانه ایتالیا و اسم اهالی اونجا بندازیم:
نام اهالی مناطق ایتالیا
Abruzzo: abruzzese
Basilicata: lucano (به ندرت بکار میره basilicatese)
Calabria: calabrese
Campania: campano
Emilia-Romagna: emiliano / romagnolo
Friuli-Venezia Giulia: friulano / giuliano
Lazio: laziale
Liguria: ligure
Lombardia: lombardo
Marche: marchigiano
Molise: molisano
Piemonte: piemontese
Puglia: pugliese
Sardegna: sardo
Sicilia: siciliano
Toscana: toscano
Trentino-Alto Adige: trentino / altoatesini
Umbria: umbro
Valle d’Aosta: valdostano
Veneto:veneto
نیازی به توضیح نیست که اسامی بالا به شکل مفرد مذکر آورده شده. یعنی مثلا siciliano به یه مرد سیسیلی گفته میشه و به یه زن سیسیلی باید بگید siciliana و به گروهی از مردم سیسیل که حداقل یه مرد توشون باشه siciliani و به یه دسته زن سیسیلی هم باید بگید siciliane!
اگه به این اسامی دقت کنید، متوجه میشید که اکثرا با اضافه کردن –ano یا –ese به انتهای اسم مناطق ساخته شدن و صد البته استثنا هم داریم مثل همین lucano که گفتیم و ربطی به اسم Basilicata نداره و در واقع یه اسم باستانی مربوط به دوره امپراطوری رومیهاست.
حالا بیایید یه نگاهی به شهرها بندازیم و ببینیم به اهالی اون شهرها چی میگن:
نام اهالی شهرهای ایتالیا
Bari: barese
Bergamo: bergamasco
Bologna: bolognese
Brescia: bresciano
Catania: catanese
Chieve: chievese
Chioggia: chioggiotto
Firenze: fiorentino
Frosinone: frusinato
Genova: genovese
Ivrea: eporediese (گرفته شده از اسم باستانی این شهر)
La Spezia: spezzino
Messina: messinese
Milano: milanese
Modena: modenese
Napoli: napoletano (partenopeo یا)
Padova: padovano
Palermo: palermitano
Pantelleria: pantescho
Perugia: perugino
Prato: pratese
Ravenna: ravegnano / ravennato
Reggio Calabria: reggino
Roma: romano
Susegana: suseganese
Taranto: tarantino
Torino: torinese
Torretta: torrittese
Trieste: triestino
Val di Vizze: valvizzese
Venezia: veneziano
Verona: veronese
Zafferana Etnea: zafferanese
با این توضیحات فکر میکنم دیگه باید متوجه شده باشید، دوست دخترتون کجاییه؟!
اگه با افسانه های یونانی آشنا باشید احتمالا میدنید که Partenopeo یکی از مستعمره های یونان باستان بوده که الان همون ناپل خودمونه! داستان ادیسه (Ulysse ایتالیایی) هومر رو بخونین تا متوجه بشید وقتی سیرن نتونست با صداش ادیسه رو جادو کنه و خودشو تو .
ترانه Cercami از رناتو زرو (Renato Zero)
Cercami, come e quando e dove vuoi
cercami, è più facile che mai
cercami, non soltanto nel bisogno
tu cercami, con la volontà e l’impegno, rinventami.
دنبالم بگرد، هر طور، هرموقع و هرجایی که میخوای
دنبالم بگرد، هیچ وقت این قدر آسون نبوده
دنبالم بگرد، نه فقط موقع نیاز
دنبالم بگرد با خواست و اراده، دوباره منو بساز
Se mi vuoi allora cercami di più
tornerò solo se ritorni tu
sono stato invadente, eccessivo lo so
il pagliaccio di sempre, anche quello era amore però.
اگه منو میخوای، پس بیشتر دنبالم بگرد
برمیگردم به شرطی که تو برگردی
بیش از حد مزاحم بودم، میدونم
همیشه دلقک بودم، گرچه اینم رو هم رفته عشق بود
Questa vita ci ha puniti già
troppe quelle verità che ci son rimaste dentro.
این زندگی از قبل ما رو مجازات کرده
حقایق زیادیه که درون ما باقی مونده.
Oggi che fatica che si fa
come è finta l’allegria, quanto amaro disincanto.
امروز از پا افتادیم
چطور خوشی ها به آخر رسید، چقدر تلخ از رویا بیدار شدیم
Io sono qui, insultami feriscimi
sono così, tu prendimi o cancellami
adesso sì tu mi dirai che uomo mai ti aspetti!
من اینجا هستم، بهم توهین کن، زخم بزن
اینطوریم، منو ببر یا فراموشم کن
حالا بهم میگی که مردی نبودم که انتظارشو داشتی!
io mi berrò l’insicurezza che mi dai
l’anima mia farò tacere pure lei
se mai vivrò di questa clandestinità per sempre.
من نا امنی رو که بهم دادی قبول میکنم (مینوشم)
روح من، آروم میگیره،
اگه برای همیشه تو این مخفیگاه زندگی نکنم.
Fidati, che hanno un peso gli anni miei
fidati, e sorprese non ne avrai
sono quello che vedi io pretese non ho
se davvero mi credi di cercarmi non smettere no.
بهم اعتماد کن، چرا که سال های من ارزش داره
بهم اعتماد کن، غافلگیر نمیشی
من همینم که میبینی، ادعایی ندارم
اگه واقعا بهم اعتماد داری، دنبالم بگرد، دست برندار
Questa vita ci ha puniti già
l’insoddisfazione qua c’ha raggiunti facilmente
così poco abili anche noi a non dubitare mai
di una libertà indecente.
زندگی قبلا ما رو مجازات کرده
اینجا ناخشنودی راحت به ما غلبه میکنه
این طوری حتی ما هم نمیتونیم اعتماد داشته باشیم
تو یه ازادی شرم آور.
Io sono qui ti seguirò ti basterò
non resterò una riserva questo no
dopo di che quale altra alternativa può salvarci.
من اینجام، دنبالت میام، برات کافیم
به عنوان یه ذخیره، نمیمونم
بعد از (اون)، چه جایگزین دیگه ای میتونه ما رو حفظ کنه
Io resto qui mettendo a rischio i giorni miei
scomodo sì perché non so tacere mai
adesso sai senza un movente non vivrei comunque.
اینجا میمونم رو روزهام ریسک میکنم
آسون نیست چون هیچوقت آروم نبودم
حالا میدونی بی دلیل زندگی نمیکنم
Cercami, cercami, non smettere.
دنبالم بگرد، دنبالم بگرد، دست برندار
پیرینو و گرگ (قسمت آخر)
Ma il nonno lo prese per mano chiuse il cancello e condusse Pierino verso casa.
Pierino si era appena allontanato che un grande lupo grigio sbucò dalla foresta.
In un baleno il gatto si arrampicò sull‘albero.
L’anatra starnazzò terrorizzata e stupidamente balzò sulla riva.Prese a correre con tutte le sue forze, ma un’anatra non può essere più veloce di un lupo.Il lupo si avvicinava sempre di più finché la raggiunse, ecco. L’afferrò e ne fece un sol boccone.
Poveraccio!
اما پدر بزرگ دستشو گرفت، در رو بست و پیرینو رو به سمت خونه برد. پیرینو کمی دور شده بود که یه گرگ خاکستری بزرگ از جنگل بیرون اومد.
در یه چشم به هم زدن گربه رفت بالای درخت.
اردک هراسان بال زد و به طرز احمقانه ای پرید رو ساحل. با تمام نیروش شروع کرد به دویدن، اما یه اردک نمیتونه سریعتر از یه گرگ باشه. گرگ نزدیکتر و نزدیکتر شد تا اینکه نهایتا اونو گرفت. گرفتشو یه لقمه اش کرد.
بیچاره!
Ed ora ecco come stavano le cose:
Il gatto si era accucciato su un ramo.
L’ uccellino appollaiato su un altro. Non troppo vicino al gatto naturalmente eh.
Il lupo camminava intorno all’albero guardandoli con occhi ingordi.
Intanto Pierino guardava quel che stava succedendo da dietro il cancello e
senza un briciolo di paura.
و حالا (بهتون میگم) چه اتفاقهایی افتاد:
گربه روی یه شاخه دراز کشید بود.
پرنده کوچیک روی یکی دیگه نشست. طبیعتا نه خیلی نزدیک گربه.
گرگ اطراف درخت قدم میزد و حریصانه نگاشون میکرد.
در این ضمن پیرینو به اون چه پشت در اتفاق میافتاد، بدون کوچکترین ترسی نگاه میکرد.
Corse in casa, prese una corda robusta e si arrampicò sull’alto muro di pietra.
Uno dei rami dell’albero attorno al quale girava il lupo si protendeva oltre il muro.
Afferrando il ramo Pierino riuscì ad arrampicarsi, e così si ritrovò sull’albero.
poi disse all’uccelino:
”vola giù mettiti a svolazzare intorno al muso del lupo. Attenzione però non farti acchiappare!”
داخل خونه دوید، یه طناب محکم برداشت و روی سنگ بلند دیوار رفت. یکی از شاخه های درخت، نزدیک اونجایی که گرگ قدم میزد رو به اونطرف دیوار کشید. پیرینو شاخه رو گرفت و موفق شد ازش بالا بره، و این طوری بالای درخت رفت. بعد به پرنده کوچیک گفت:
” برو پایین اطراف پوزه گرگ پرواز کن. اما مواظب باش نگیرتت! ”
L’uccellino quasi toccava il muso del lupo con le ali mentre questo aprendo la bocca spiccava salti fulminei cercando di azzannarlo. Mamma mia come l’hanno fatto inferocire!
Ragazzi, come voleva afferrarlo ma l’uccellino era più molto più furbo della belva e continuava il suo gioco.
پرنده کوچیک تقریبا پوزه گرگ رو با بال هاش لمس میکرد و در حالی که اینکار دهان گرگ رو باز میکرد، سریع بالا و پایین میپرید. وای خدای من (ببین) چطور عصبانیش کردن!
بچه ها، واقعا میخواست بگیرتش اما پرنده کوچیک خیلی زرنگتر از حیون درنده بود و بازیشو ادامه میداد.
Intanto Pierino aveva fatto un bel nodo scorsoio e cautamente lo calò giù dall’albero.
Oh riuscì ad infilarlo nella coda del lupo e tirò con tutte le sue forze.
Sentendosi preso in trappola il lupo si mise a saltare furiosamente cercando di liberarsi.
Ma Pierino niente, le .
پیرینو و گرگ (قسمت سوم)
Una mattina di buon’ora, Pierino aprì il cancello e uscì sul prato verde che circondava la sua casa. Sul ramo di un grande albero era appollaiato un uccellino amico di Pierino. Non appena lo vide arrivare cinguettò allegramente:
Va tutto tranquillo”.
یه روز صبح زود، پیرینو در رو باز میکنه و به علفزار سبزی که اطراف خونه اش بوده میره. روی شاخه ای از یه درخت بزرگ یه پرنده کوچیک، دوست پیرینو، نشسته بود. به محض دیدن اون با شادی جیک جیک میکنه:
” همه چیز آرومه”.
Accanto a Pierino un anatra avanzò dondolandosi, era contenta che il ragazzo non avesse chiuso il cancello e decise di farsi una nuotatina nel profondo stagno in mezzo al prato.
Vedendo l’anatra, l’ uccellino volò giù dall’ albero, si posò sull’erba vicino a lei e alzò le spalle.
ma che razza di uccello sei che non sai volare?” disse.
E l’anatra replicò:
ma che razza di uccello sei tu che non sai nuotare, spatasù” e si tuffò nello stagno.
کنار پیرینو یه اردک خودشو ت میده، خوشحال بود که پسره در رو نبسته و تصمیم میگیره تو آبگیر عمیق وسط علفزار یه شنایی بکنه. (وقتی) اردک رو میبینه، پرنده از درخت پایین میاد، روی سبزه ای نزدیک اون میشینه و شونه هاشو بالامیکشه و میگه:
” تو چه جور پرنده ای هستی که پرواز بلد نیست؟”
و اردک جواب میده:
” تو چه جور پرنده ای هستی که شنا بلد نیست، پوف” و تو آبگیر شیرجه زد.
Seguitarono a litigare per un bel pò, l’anitra nuotando nello stagno e l’uccellino saltellando sulla riva erbosa.
Ad un tratto qualche cosa attirò l’attenzione di Pierino, era un gatto che avanzava insidioso fra l’erba. Il gatto pensò :
”mmmh eccolo, un uccello impegnato a discutere non mi sarà difficile catturarlo e mangiarlo” e incominciò a strisciare verso di lui sulle zampe di velluto.
اونا واسه مدتی به دعواکردن ادامه دادند، اردک تو آبگیر شنا میکرد و پرنده کوچیک کنار ساحل سبز بالا پایین میپرید.
ناگهان چیزی توجه پیرینو رو جلب کرد، گربه ای بود که داشت بی سرو صدا به سمت علفزار پیشروی میکرد. گربه فکر میکرد:
”امممم ایناهاش، یه پرنده که مشغول حرف زدنه، گرفتن و خوردنش برام سخت نیست” و روی پنجه و به نرمی شروع به خزیدن به سمت اون کرد.
Attenzione! gridò Pierino e l’uccellino volò svelto sull’albero. L’anatra fece quack quack al gatto dal bel mezzo dello stagno.
Il gatto girava intorno all’albero, e intanto pensava:
”Ma vale la pena d’arrampicarsi così in alto? quando sarò lassù, l’uccello sarà già volato via.”
پیرینو فریاد زد، مواظب باش! و پرنده کوچیک به سرعت روی درخت پرواز کرد. اردک از وسط آبگیر به گربه کواک کواک کرد.
گربه در حالی که فکر میکرد به اطراف درخت میره:
” ارزششو داره (از درخت) بالا برم؟ وقتی اون بالا برسم، پرنده از قبل پرواز کرده رفته.”
Uscì il nonno era arrabbiato perché Pierino aveva disobbedito:
”Il prato è un posto pericoloso Pierino se un lupo, un lupo dovesse sbucare dal bosco che cosa faresti?”
Pierino non prestò attenzione alle parole del nonno, i ragazzi come lui non hanno paura dei lupi.
پدر بزرگ با عصبانیت بیرون اومد چون پیرینو حرف گوش نکرده بود:
” علفزار جای خطرناکیه پیرینو، اگه یه گرگ، یه گرگ از جنگل بیرون بیاد، چیک .
پیرینو و گرگ (قسمت دوم)
Posso raccontarvi una storia?.allora c’era una volta…ma eheh questa no non è una storia normale, questa è una fiaba musicale e tutte le fiabe voi lo sapete hanno dei personaggi, ma qui in questa fiaba ogni personaggio è rappresentato da un diverso strumento musicale. Pensate che soddisfazione!
میتونم براتون یه داستان تعریف کنم؟. بسیار خوب، یکی بود یکی نبود. اما هه هه این نه یه داستان معمولی نیست، این یه قصه موزیکاله و همه قصه ها همون طور که میدونید شخصیت هایی دارن، اما اینجا تو این قصه هر شخصیت با یه ساز متفاوت نشون داده میشه. فکرشو بکنید چه لذتی داره!
Ora per farvi riconoscere i personaggi ogni volta che appaiono, io chiederò ai vari strumenti musicali di presentarsi a voi. State a sentire che roba eh!
Prima di tutto l’uccellino.
L’uccellino è rappresentato da un flauto.
حالا واسه شناختن شخصیت ها، هر وقت که ظاهر میشن، من از هر ساز مختلف میخوام خودشو به شما معرفی کنه. بنابراین توجه کنید. اول از همه پرنده کوچیک. پرنده کوچیک با یه فلوت معرفی میشه.
L’anitra da oboe, state a sentire l’oboe.
اردک با قره نی، به قره نی گوش کنید.
Il gatto lo fa il clarinetto.
گربه با کلارینت نواخته میشه.
Il nonno molto severo è rappresentato dal fagotto.
پدربزرگ بسیار سخت گیر با قره نی بم معرفی میشه.
Il lupo da tre corni, eccolo che viene.
گرگ با سه شیپور، ایناهاش اینجاست.
E il Pierino, l’eroe della nostra storia. Pierino è così importante che è rappresentato da tutti gli archi dell’orchestra.
و پیرینو، قهرمان داستان ما. پیرینو اونقدر مهمه که با تمام سازهای آرشه ای (ویولن، ویولن سل و.) ارکستر نشون داده میشه.
Poi ci sono i cacciatori che sono meno importanti di Pierino , però sono importanti anche loro. E sono rappresentati dai legni.
Pensate un po’che anche lo sparo dei fucili ha un motivo ed è suonato dai timpani.
بعد شکارچی ها هستن که کمتر از پیرینو مهمند، گرچه اونا هم مهمند و با سازهای چوبی معرفی میشن.
کمی فکر کنید که شلیک اسلحه ها یه دلیلی داره و با طبل ها نواخته میشه.
Oh, abbiamo fatto le presentazioni, ed ora immaginatevi la scena. Si entra dentro alla storia. Una casetta circondata da un grande giardino. Circondata a sua volta da una staccionata . Fuori nei prati c’è un grosso albero e un stagno non molto lontano da una foresta buia e misteriosa.
اوه، معرفی رو انجام دادیم و حالا صحنه رو تصور کنید. ما وارد داستان میشیم. یه کلبه با یه باغ بزرگ اطرافش (و) با نرده چوبی کشیده شده دور تا دور خودش. بیرون از چمنزار یه درخت بزرگه و یه آبگیر نه خیلی دور از یه جنگل تاریک و اسرار آمیز.
پیرینو و گرگ (قسمت اول)
داستان « پیتر و گرگ» یا به قول ایتالیاییها «Pierino e il lupo» از داستان های موزیکالیه که سرگئی پروکوفیف (Sergei Prokofiev) نویسنده روسی تبار متولد اکراین، اونو واسه بچه ها نوشته. میگن اون این داستان رو برای پسرش که میخواست داستان گرگ رو بدون خوندن و یا شنیدن دوباره اون یاد بگیره، نوشت .
شخصیت های این داستان با سازهای مختلف معرفی میشن و یک راوی داستان رو نقل میکنه. از این داستان تا کنون کتابها و نمایشهای زیادی نوشته شده. حتی تو سال ۱۹۴۶ روایت کارتونی اون هم توسط شرکت والت دیزنی ساخته شد!
خلاصه اصل داستان:
پیرینو پسر بچه ایه که با پدر بزرگش تو یه روستای روسی زندگی میکنه. یه روز پیرینو واسه گردش از خونه خارج میشه اما یادش میره در باغ رو ببنده. اردک از فرصت استفاده میکنه و برای شنا به برکه نزدیک خونه میره. اون با یه پرنده بحثش میشه:
« – ببینم تو چه جور پرنده ای هستی که نمیتونه پرواز کنه؟
– تو چه جور پرنده ای هستی که نمیتونه شنا کنه؟ »
گربه پیرینو آهسته به اونا نزدیک میشه اما با فریاد پیرینو پرنده روی درخت بلندی پرواز میکنه و اردک هم به سمت وسط برکه شنا میکنه .
پدر بزرگ غرغروی پیرینو اونو سرزنش میکنه که چرا بیرون رفته:
« نمیگی یه گرگ از جنگل میاد بیرون؟ »
بعد اونو میبره خونه و در باغ رو قفل میکنه!
بعد از مدتی یه گرگ بزرگ خاکستری از جنگل بیرون میاد. گربه میره بالای درخت، اما گرگ شروع به تعقیب اردک که از برکه بیرون اومده میکنه و اونو میبلعه.
پیرینو یه طناب بر میداره و از روی دیوار بالای درخت میره. اون از پرنده میخواد که دور سر گرگ بچرخه و اونو گیج کنه. در این حین اون هم حلقه طناب رو پایین میاره و گرگ رو با طناب میگیره. گرگ سعی میکنه خودشو آزاد کنه اما حلقه تنگ تر میشه و پیرینو هم طناب رو به درخت میبنده.
چندتا شکارچی، که دنبال گرگ هستند، از جنگل بیرون میان و میخوان به گرگ شلیک کنن، اما پیرینو نمیذاره و کمکشون میکنه تا همراه با پرنده و گربه، شادی کنان گرگ رو به یه باغ وحش ببرن. البته پدر بزرگ هم با اوناس و هنوز غر میزنه که:
« اگه پیرینو گرگ رو نگرفته بود چه اتفاقی میافتاد؟ چی میشد؟»
در پایان داستان راوی میگه : « اگه با دقت گوش کنید، صدای اردک رو از شکم گرگ میشنوید، چون گرگه اونو زنده قورت داده!»
انشالا از قسمت بعد شاهد ترجمه قسمت به قسمت این داستان به روایت بنینی خواهید بود. تا اون موقع سعی کنید حداقل فایل صوتی داستان رو بگیرید که از قافله عقب نمونید.
ترانه "به تو" از لورنتزو جوانوتتی (A Te)
ترانه « به تو » از لورنتزو جوانوتتی (Lorenzo jovanotti) تقدیم به غزال عزیز
A te che sei l’unico al mondo, l’unica ragione per arrivare fino in fondo
Ad ogni mio respire quando ti guardo
Dopo un giorno pieno di parole
Senza che tu mi dica niente
Tutto si fa chiaro
A te che mi hai trovato all’ angolo coi pugni chiusi
Con le mie spalle contro il muro, pronto a difendermi con gli occhi bassi
Stavo in fila, con i disillusi
Tu mi hai raccolto come un gatto e mi hai portato con te
به تو که در دنیا یگانه ای، یگانه دلیل رفتن تا به آخر
در هر نفس، وقتی تو را نگاه میکنم
بعد از روزی پر از حرف
بدون اینکه تو چیزی به من گفته باشی
همه چیز روشن میشود
به تویی که مرا یافته ای، در گوشه ای با مشتی بسته
با پشتی به دیوار، آماده برای دفاع از خود، با چشمانی رو به پایین
در صف ایستاده بودم، با مردمی ناامید
تو مرا مانند گربه ای برداشتی و با خود بردی
A te io canto una canzone, perché non ho altro
Niente di meglio da offrirti di tutto quello che ho
Prendi il mio tempo e la magia che con un solo salto
Ci fa volare dentro all’aria come bollicine
برای تو ترانه ای میخوانم، زیرا چیز دیگری ندارم
هیچ چیزی بهتر، از تمام چیزی که دارم تا تقدیمت کنم
زمان مرا بگیر و جادویم را که تنها با جهشی
ما را مانند قطرات در آسمان به پرواز درمیآورد
A te che sei
Semplicemente sei
Sostanza dei giorni miei
Sostanza dei giorni miei
به تو که هستی
به سادگی هستی
مفهوم هر روز من
مفهوم هر روز من
A te che sei il mio grande amore ed il mio amore grande
A te che hai preso la mia vita e ne hai fatto molto di più
A te che hai dato senso al tempo senza misurarlo
A te che sei il mio amore grande ed il mio grande amore
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من
به تو که زندگی مرا میگیری و بیشتر از آن استفاده میکنی
به تو که به زمان معنی میدهی بدون اندازه گیری آن
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من
A te che io ti ho visto piangere nella mia mano
Fragile che potevo ucciderti stringendoti un po’
E poi ti ho visto con la forza di un aeroplano
Prendere in mano la tua vita e trascinarla in salvo
A te che mi hai insegnato i sogni e l’arte dell’avventura
A te che credi nel coraggio e anche nella paura
A te che sei la miglior cosa che mi sia successa
A te che cambi tutti i giorni e resti sempre la stesso
به تو که دیده ام در دستانم گریه میکنی
ترسان از اینکه با فشاری بیشتر تو را بکشم
و سپس میبینمت با قدرت یک هواپیما
زندگیت را در دست گرفته ای و به نقطه امنی میکشی
به تو که رویا دیدن را به من آموختی و هنر ماجراجویی را
به تو که به شجاعت معتقدی حتی در میان وحشت
به تو که بهترین اتفاقی هستی که برایم روی داده
به تو که تمام روزها را تغییر میدهی (اما) خود همیشه همان گونه میمانی
A te che sei
Semplicemente sei
Sostanza dei giorni miei
Sostanza dei sogni miei
A te che sei
Essenzialmente sei
Sostanza dei sogni miei
Sostanza dei giorni miei
به تو که هستی
به سادگی هستی
مفهوم هر روز من
مفهوم هر روز من
به تو که هستی
واقعا هستی
مفهوم هر روز من
مفهوم هر روز من
بال هایی بر فراز ایتالیا
بعضی وقتا کمی طول میکشه تا مفهوم یه کلمه ای رو که باهاش بازی شده رو درک کنیم.
چیزی که الان مد نظره، اسم یه شرکت هواپیمایی خصوصی ایتالیاست که مقرش تو رمه، به نام Air one.
در وحله اول به نظر اسمش انگلیسی میاد، اما اگه دقت کنید رو دم هواپیما های این شرکت عکس یه مرغ ماهیخوار رو میبینید که تو ایتالیایی بهش میگن Airone و اینجاست که متوجه میشید این کلمه یه معنای دوگانه داره!
این شرکت با اسم آلیآدریاتیکا (Aliadriatica) سال ۱۹۸۳ در شهر پسکارا (Pescara) تو ناحیه آبروتزو (Abruzzo) به منظور مدرسه آموزش پرواز تاسیس شد و کم کم به مرور در سال ۱۹۹۴ با خرید بوئینگ های ۷۳۷ شروع به جا به جایی مسافر در داخل ایتالیا و اروپا کرد و در سال ۲۰۰۵ هم اسمشو به Airone تغییر دارد.
اطلاعات کاملتر رو میتونید تو ویکی پیدا ببینید و یا یه سر به سایت رسمیش بزنید.
گذشته ازاین، اسم Aliadriatica ، مثل اسم شرکت هواپیمایی دولتی ایتالیا، Alitalia، یه اسم مرکبه! Ali در واقع جمع Ala ، به معنی بالهاست!
بالهای آدریاتیک (دریای بین ایتالیا و یوگسلاوی) و بالهای ایتالیا. بالهایی بر فراز ایتالیا.
آهنگ بسیار زیبایی از Laura Pausini
Laura Pausini - Non ho mai smesso هرگز دست نکشیدم
.
Mi ritrovo qui su questo palcoscenico, di nuovo io
Mi ritrovi qui perché il tuo appuntamento adesso è uguale al mio
دوباره خودم را روی این صحنه می یابم
دوباره خودم را اینجا می یابم
زیرا حالا وعده ملاقات تو مثل من است
Hai visto il giorno della mia partenza
Nel mio ritorno c'è la tua poesia
Stare lontani è stata una esperienza, comunque sia
روز ترک گفتن مرا دیدی
در بازگشتم شعر تو هست
دور بودن تجربه ای بود اگرچه اینطور هست
Non ho mai smesso di amare te
Non ho mai tolto un pensiero a te
Non ho mai smesso
هرگز از دوست داشتنت دست نکشیدم
هرگز فکرم را از تو جدا نکردم
هرگز متوقفش نکردم
Ho cercato la bellezza e l'ho trovata in fondo alla semplicità
Ho cercato il mio passato perché me hanno detto che così si fa
به دنبال زیبایی گشتم و آنرا در نهایت سادگی یافتم
به دنبال گذشته ام گشتم زیرا به من گفتند که اینگونه انجام می شود
Cerchiamo tutti la strada del bene
E la troviamo nelle vite altrui
E questa notte adesso ci appartiene
همگی به دنبال راه خوبی ها هستیم
و آنرا در زندگی دیگران می یابیم
و حالا امشب متعلق به ماست
Non ho mai smesso di amare te
Non darei qualcosa che non c'è
E a modo mio (a modo mio)
So bene quanta fantasia ci vuole per partire
هرگز از دوست داشتنت دست نکشیدم
چیزی که وجود ندارد را نمی دهم
و به طریق خودم می دانم که چقدر تخیل لازم است تا بتوان ترک گفت
Si ritorna solo andando via
Di nuovo io (di nuovo io)
Di nuovo tu (di nuovo tu)
C'è chi si aspetta ad occhi aperti e non si perde più
Non perde più
تنها در حال رفتن می توان برگشت
دوباره من
دوباره تو
کسی هست که با چشمان باز منتظر باشد و دیگر گم نشود
Non ho mai smesso di amare te
Non ho mai tolto un pensiero a te
Non ho mai smesso
Io sono così
Mi hai chiesto torna, mentre erò già qui
هرگز از دوست داشتنت دست نکشیدم
هرگز فکرم را از تو جدا نکردم
هرگز متوقفش نکردم
من اینگونه ام
از من خواستی تا برگردم در حالی که همواره اینجا بودم
آهنگ بسیار زیبایی از Eros Romazzotti
Eros Ramazzotti – Rosa Nata Ieri دیروز رُزا به دنیا آمد
E tu poi camminerai
mi dirai chi sei
Anche se la vita qui
non è più così
come la vorrei
و تو بالاخره راه خواهی رفت
به من خواهی گفت چه کسی هستی
حتی اگر زندگی اینجا
دیگر آنطور که مثل قبل می خواستمش نباشد
Ma tu forte crescerai
forse t'innamorerai
anche se l'amore qui
Non so più cos'è
e non è più lo stesso
اما تو بزرگ و قوی می شوی
شاید روزی عاشق شوی
حتی اگر دیگر ندانم
که اینجا عشق چیست
و دیگر عین قبل نباشد
Io lo so
Cosa c'è là fuori
Rosa nata ieri
se ti seguirò oh sì
Troverò mari ancora puri
dove vanno i fiumi
Che ritorneranno nel blu
come pioggia che disseta i nostri cuori
من این را می دانم
که آن بیرون چه چیزیست
دیروز رُزا به دنیا آمد
و اگر تو رو دنبال کنم، آری
دریاهای پاکی را خواهم یافت
جایی که رودها به آن می ریزند
که به آبی دریا برمی گردند
همچو بارانی که دلهایمان را آرام می کند
Ma tu donna poi sarai
quanta vita indietro avrai
Allora mi proteggerai
più fragile sarò
Ma sarò lo stesso
اما تو سپس به زنی تبدیل خواهی شد
و چندین زندگی را پشت سر خواهی گذاشت
و سپس مرا حمایت خواهی کرد چرا که شکستنی خواهم شد اما همان که بودم خواهم ماند
Io lo so
cosa c'è là fuori
Rosa nata ieri
se ti seguirò oh sì
Troverò mari ancora puri
dove vanno i fiumi
che ritorneranno nel blu
Come pioggia che disseta i nostri cuori
من این را می دانم
که آن بیرون چه چیزیست
دیروز رُزا به دنیا آمد
و اگر تو رو دنبال کنم، آری
دریاهای پاکی را خواهم یافت
جایی که رودها به آن می ریزند
که به آبی دریا برمی گردند
همچو بارانی که دلهایمان را آرام می کند
Ci sarà nel tuo futuro un'anima e sarà migliore
Rosa nata ieri
Ed avrai nuove speranze e sogni nuovamente
amore
در آینده تو روحی خواهد بود
و بهترین خواهد شد
دیروز رُزا به دنیا آمد
و دوباره امیدها و رویاهای جدیدی خواهی داشت عشق من
Io lo so cosa c'è là fuori
Rosa nata ieri
se ti seguirò oh sì
Troverò mari ancora puri
dove vanno i fiumi
che ritorneranno qua giù
من این را می دانم
که آن بیرون چه چیزیست
دیروز رُزا به دنیا آمد
و اگر تو رو دنبال کنم، آری
دریاهای پاکی را خواهم یافت
جایی که رودها به آن می ریزند
که به این پایین برمی گردند
Come pioggia che disseta i nostri cuori
lo so…
Rosa nata ieri
io lo so
همچو باران که دلهایمان را آرام می کند
این را می دانم.
دیروز رُزا به دنیا آمد
من این را می دانم
آهنگ بسیار زیبایی از Andrea Bocelli
با تو عزیمت خواهم کرد Andrea Bocelli - Con te partirò
.
Quando sono solo
Sogno all'orizzonte
E mancan le parole
Si lo so che non c'è luce
In una stanza quando manca il sole
Se non ci sei tu con me, con me
وقتی که تنهایم
به سوی افق رویا می بینم
و کلمات از بیان آن قاصرند
آری، این را می دانم که در اتاقی که خورشید نیست، نوری هم نیست
اگر تو با من نباشی همینطور می شود
Su le finestre
Mostra a tutti il mio cuore
Che hai acceso
Chiudi dentro me
La luce che
Hai incontrato per strada
روی پنجره ها
به همه قلب مرا که افروختی نشان بده
درون من نوری که در خیابان به آن برخوردی را حبس کن
Con te partirò
Paesi che non ho mai
Veduto e vissuto con te
Adesso si lì vivrò
Con te partirò
Su navi per mari
Che io lo so
No no non esistono più
Con te io lì vivrò
با تو به کشورهایی که هیچوقت ندیدم و در آنها زندگی نکرده ام عزیمت خواهم کرد
اما حالا آری، آنجا زندگی خواهم کرد
با تو روی کشتی ها به سوی دریاهایی عزیمت خواهم کرد که می دانم که دیگر وجود ندارند
اما با تو آنجا زندگی خواهم کرد
Quando sei lontana
Sogna all'orizzonte
E mancan le parole
E io si lo so
Che sei con me, con me
Tu mia luna tu sei qui con me
Mio sole tu sei qui con me, con me
Con me, con me.
وقتی که تنهایی
به سوی افق رویا ببین
و کلمات از بیان آن قاصرند
و من می دانم که تو با من هستی
تو ای ماه من، تو اینجا با من هستی
تو ای خورشید من، تو اینجا با من هستی
Con te partirò
Paesi che non ho mai
Veduto e vissuto con te
Adesso sì lì vivrò
Con te partirò
Su navi per mari
Che io lo so
No no non esistono più
Con te io lì rivivrò
با تو به کشورهایی که هیچوقت ندیدم و در آنها زندگی نکرده ام عزیمت خواهم کرد
اما حالا آری، آنجا زندگی خواهم کرد
با تو روی کشتی ها به سوی دریاهایی عزیمت خواهم کرد که می دانم که دیگر وجود ندارند
اما با تو آنجا دوباره زندگی خواهم کرد
Con te partirò
Su navi per mari
Che io lo so
No no non esistono più
Con te io lì rivivrò
Con te partirò
Io con te
با تو روی کشتی ها به سوی دریاهایی عزیمت خواهم کرد که می دانم که دیگر وجود ندارند
اما با تو آنجا دوباره زندگی خواهم کرد
با تو عزیمت خواهم کرد
من با تو
درباره این سایت